وقتی کودکی می گوید:\هیچ کس مرا دوست ندارد\
همه از من متنفرند!
هیچ کس با من دوست نمیشه!
اینها چیزهای خوبی نیستند که والدین میشنوند. والدین ممکن است به طور غریزی مساله را حل کنند یا به فرزندشان اطمینان دهند که این احساس درست نیست.
اما این پاسخ غریزی درست نیست! احساس "اینکه والدین فکر کنند مردم از فرزندشان نفرت دارند" دردناک است، و دردناکتر این است "که کودکی فکر کند کسی او را دوست ندارد" ضربهای بسیار کاری است. بنابراین باید حل شوند.
یک پیشنهاد این است: ما مجبوریم خودمان را عقب نگه داریم؛ زیرا اگر این کار را نکنیم، ما به طور ناخواسته پیامی را که این احساسات بد است را به فرزندمان ارسال می کنیم، شاید آنها نمی توانند از این احساسات دست بردارند و مهمتر از همه، شاید مهارت های لازم را ندارند."
کارشناسان بر این باورند که والدین باید به تمرکز بر آموزش فرزند خود برای کمک به خود بپردازند.
همچنین بخوانید: اصطلاحات مهم در گفتاردرمانی
چنین شرایطی، هر چند سخت است اما فرصت مناسبی برای یادگیری مهارتها و پیچیدگیهای دوست یابی است.
با "هیچ کس من را دوست ندارد" چه کنیم؟
در اینجا شش راه برای تبدیل لحظه دردناک به یک فرصت برای رشد و شانس برای یادگیری یک مهارت ارزشمند زندگی وجود دارد.
1. گوش کنید
هر کسی ممکن است روزهای بدی داشته باشد. به این معنی که کوچکترین مشکلی ممکن است باعث ناامیدی و خشم کودک شود و کودک فکر کند که دنیای دوستی او با دوست یا همکلاسیاش پایان یافته است. لوین میگوید اولین چیزی که باید انجام شود گوش دادن است. ابتدا باید متوجه شد که آیا این الگوی ارتباطی کودک است که زود میرنجد و قهر میکند یا احساسی واقعی است.
این کارشناس می گوید: "با گوش دادن می توانید دریابید که آیا یک مشکل واقعی وجود دارد، مانند قلدری یا چیزی که باعث مهارت های اجتماعی ضعیف کودک میشود و باید مورد توجه قرار گیرد."
2. احساسات فرزندتان را تأیید کنید"
شروع همدلی مهمترین کمک است. چیزی شبیه به این گفته شود "اوه عزیزم، من می دانم که احساس اینکه همه از شما نفرت دارند واقعا دردناک است".
جین نلسن، نویسنده انضباط مثبت، می گوید: وقتی کودک احساس درد و ناراحتی نشان میدهد، اعتبارگزاری این احساس و اجازه به تجربه آن، یک اقدام مهم برای رشد احساسات است. نلسن می گوید ایمان به توانایی کودک برای موفقیت در تجربیات منفی زندگی است که به کودک یاد میدهد به خودش ایمان داشته باشد.
3. از سوالات باز استقبال کنید
پس از ابراز همدردی، سوالاتی مانند این که «چرا اینطور فکر میکند؟» می تواند به بچه ها کمک کند تا مشکل را تجزیه و تحلیل کنند و راه حل های خود را به دست آورند.
"پرسیدن سوالات بسیار از کودک میتواند کودکان را به فکردن به فرایند وادار کند، تا اینکه به احساس خود آگاه شوند و شاید کودکان را به این نتیجه برساند که" آه، میدانید ماجرا چیست؟ فکر نمیکنم واقعا این طور بوده باشد که آنها واقعا از من متنفر باشند. شاید آنها متوجه حضور من نشدند؟! "اگر کودکان خودشان به این نتیجه برسند، به احتمال زیاد به منفور نبودن خود بیشتر اطمینان پیدا میکنند.
4. مهارت های اجتماعی کودک خود را ارزیابی کنید
اگر واقعا فکر میکنید مشکلی وجود دارد مهارتهای اجتماعی فرزند خود را ارزیابی کنید. "شاید چیزی برای خجالت، شرم و یا نفرت وجود دارد". با معلم فرزندتان صحبت کنید و از آنچه که در مورد مهارت های اجتماعی و تعاملات کودک شما با همسالانش مشاهده کرده است بپرسید. تعداد دعوت از کودکان دیگر به بازی با خود را به شکل فعالیت ثبت کنید تا کودک فرصتهای بیشتری برای دوست پیدا کردن را تجربه کند. کارشناسی به نام هندریکس پیشنهاد میکند: "من می توانم به فرزندم بگویم که شخص دیگری را برای اینکه تنها دوستش باشد را پیدا کند".
5. فرصتی برای آموزش همدلی داشته باشید
پیشنهاد:کلینیک روانشناسی خیابان دماوند
به کودک آموزش دهید تا احساسات دیگران را در مقابل رفتارهای خود حدس بزند و علل ناراحتیهای آنها را از خود وارسی کند. آموزش همدلی به کودکان و اینکه آنها بتوانند احساسات دیگران را نسبت به رفتارهای خود متوجه شوند به اصلاح رفتار آنها کمک خواهد کرد.
6. اجازه دهید فرزند شما در پیدا کردن راه حل فعال باشد
از کودک سوال کنید که چه ایده هایی برای راه حل وجود دارد. اگر چه ممکن است کودک بخواهد که والدین مساله را حل کنند، اما به یاد داشته باشید که این مسائل فرصتی برای نشان دادن این است که کودک خود قادر به یافتن جوابها است. از کودک بپرسید: «آیا می تواند برای حل این مشکل و برای جلوگیری از به وجود آمدن مشکل در آینده کاری کند؟". اگر کودک نتوانست مثالهایی از تجربیات والدین به خصوص وقتی همسن و سال کودک بودهاند میتواند کمک کننده باشد.